مینیاتور و نگارگری

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مکتب نگارگری تبریزِ دوم (مکتب صفوی)


 شاه اسماعیل در سال ۷۷۹ هـ.خ   برابر با ۹۰۶ هـ.ق پس از شکست دادن آق‌قویونلوها تبریز را به پایتختی برگزید و کتابخانۀ سلطنتی آق‌قویونلوها در اختیار او قرار گرفت و هنرمندانی که در کتابخانه آق‌قویونلوها کار می کردند به خدمت او در آمدند.

شاه اسماعیل آن‌ها را به ادامه کارهای هنری که در دست داشتند ، واداشت. یکی از هنرمندان برجسته مکتب ترکمان تبریز، سلطان محمد تبریزی بود که به خدمت شاه اسماعیل درآمد و از این زمان به بعد یکی از پایه‌های محکم مکتب جدیدالتأسیس تبریز دوره صفوی شد. شاه اسماعیل در سال ۷۸۹ هـ.خ برابر ۹۱۶ هـ. ق به هرات حمله برد و آنجا را به تصرف خود درآورد و سنت و دستاوردهای غنی و شکوهمند مکتب هرات دوره تیموری را به ارث برد. او از قرار معلوم بعضی از آثار نفیس و کتب ارزشمند مکتب هرات را به تبریز منتقل کرد.

شاه اسماعیل سپس فرزند دو ساله خود تهماسب میرزا را همراه یکی از امیران قزلباش ، حاکم هرات کرد. تهماسب میرزا در هرات زیر نظر استادان برجسته به فراگیری نقاشی و خطاطی پرداخت. او پس از گذراندن هشت سال در هرات به تبریز بازگشت و در سال ۸۰۳ هـ.خ برابر ۹۳۰  هـ. ق به سلطنت رسید. ظاهراً او همراه خود شماری از هنرمندان مکتب هرات از جمله کمال‌الدین بهزاد را به تبریز آورد.
شاه تهماسب که شیفته نقاشی و خطاطی بود پس از رسیدن به سلطنت به حمایت از این هنرها پرداخت و هنرمندان زیادی از مکتب هرات و ترکمان را در پروژه‌های شکوهمند کتاب آرایی به کار گرفت و بدین ترتیب آثار مکتب تبریز دوره صفوی پدیدار شد و مکتب تبریز که یکی از مکاتب درخشان هنر نگارگری ایران است شکل نهایی خود را پیدا کرد و آثار شکوهمندی چون شاهنامه شاه تهماسبی و خمسه نظامی شاهی را تولید کرد.
خصوصیات : 

نگارگری بخارا نمودی بیشتر شهرستانی داشته است اما در حکومت صفویان شکل و شیوۀ شاهی و درباری بدان داده شد ، این مطلب از مقایسۀ نسخۀ بهارستان ِ جامی در مکتب بخارا با صحنه های جانوری سرزنده و آزاد دست که در رنگسایه های متفاوت در حاشیۀ نسخه ایی از خمسۀ نظامی اجرا گردیده است ، به تایید می رسد.

یکی از مشخصه‌های نقاشیِ مکتب تبریز دوران صفوی وجود علامت یا شکلی شبیه میله کوچک قرمزی است که بر روی عمامه‌ها نقش شده است. این علامت و عمامه‌های دوازده تَرَکی از نشانه‌های شیعیانِ دوازده امامی طرفدار شیخ صفی الدین اردبیلی بوده که در ابتدای دوران صفوی متدوال گردید ولی بعد از وفات شاه طهماسب دیگر در تصاویر دیده نشد.

نقاشان مکتب تبریزِ دوم سطح تخت نقاشی را شکستند و ترکیب بندیهای چند سطحی آفریدند .همه چیز آکنده از حرکت و جنبش بود رنگها درخشان و پرکشش و حالت مورد نظر را به وجود می آورد.

و همچنین میتوان به سعی ِ بهزاد  در رها ساختن نقاشى ایرانی ازمکتب تیمورى اشاره نمود. وى قوانین و سختگیریهاى خطاطى را درنقاشى، نادیده گرفت و برمبناى بکارگیری ظرایف حسى خود تقسیم بندى فضا وطراحى را ترتیب داد .گاهى او نقاشی هایش را در دو صفحه ادامه میداد و درمورد بکارگیرى رنگها استعداد و تنوع  بیشترى ازخود نشان داد. در آثارش انسانها از آزادى حرکت  بیشتری برخوردار بودند .چهره ها  از لحاظ  روانشناسى داراى شخصیت ویژه و خاص خود میباشند ، این ویژگى فنّى در کار نقاشى توسط  شاگردان بهزاد ادامه پیدا کرد.
هنرمندان مکتب تبریز دوم :

از هنرمندان این دوره میتوان به  آقـا میـرک ، سلطان محمد ، صادق ، مولانا مظفرعلی ،  سیاوش ، شاه قلی نقاش ، معین الدین اشاره داشت .
فریدون برای آزمون خصایل پسرانش به هیئت اژدها در می آید.
نگاره یی از شاهنامۀ شاه تماسب 
منسوب به آقـا مـیرک
تبریز ِ دوم حدود 942 (  28.3  *  29.2  سانتیمتر )
مجموعۀ خصوصی

مکتب تبریز دوم

 ازدواج سیاوش و فرنگیس ، نگاره یی از شاهنامه شاه تهماسب
مکتب تبریز دوم

  قتل خسرو پرویز ، نقاشی منسوب به عبدالصمد ، موزه متروپولیتن ، نیویورک ، امریکا

منبع:http://www.manuscripts.ir

  • ندا راد
  • ۰
  • ۰
مکتب نگارگری تبریز اول یا مکتب مغول(ایلخانی)

مکتب تبریز اول یا مکتب مغول (ایلخانی) (قرون ۷ و ۸ ه. ق.) اولین مکتب نگارگری ایرانی است، که در تبریز پایه‌ ریزی شده و به همین دلیل آن را مکتب تبریز نامیده‌اند. این مکتب مصادف با حکومت ایلخانان مغول در ایران است که پایتخت خود را تبریز قرار دادند. از آنجا که تبریز بر روی خط سیرِ جادۀ ابریشم قرار داشت ، آمد و شدهای فراوانی، هم از طرف چین و هم بیزانس به این شهر صورت میگرفت.

این مکتب، دوره آغاز ورود عناصر چینی به حوزه‌ی نگارگری ایرانی به حساب می‌آید. در این دوره تأثیر نقاشی چینی بر روی نگارگران ایرانی واضح است.

از نگارگران این دوره می توان از احمد موسی، امیر دولتیار، مولانا ولی‌الله و محمدعلی توسی کاتب نام برد.

ویژگی‌ها:

چهره‌ها، نحوه نمایش طبیعت مثلاً ترسیم تنه پیچیده و گره‌دار درختان و صخره‌های تیز و دشت‌های بریده و ابرهای مواج، مراعات نسبت‌ها، دقت در رسم گیاهان و اعضای بدن حیوانات، و تحرک و جنبش بیشتر در نمایش صحنه‌ها به جای آرامش و سکون موجود در نقاشی سنّتی ایرانی در این مکتب دیده می‌شوند.

از سوی دیگر، استفاده از نقوش تزیینی هنر ایرانی مانند نقوش هندسی کاشی‌کاری، و اعتبار بخشیدن به معماری ایرانی به عنوان اصلی‌ترین جانمایه کار و بازنمایی روح ملی، تقلید صرف از هنر چینی را نفی می کند.

هنرمندان ایرانی در عین پذیرش عناصر تازه که به آثار آنان جلوه‌ای نو و تحرکی بیشتر می‌بخشید، این عوامل را با شیوه سنتی نگارگری ایرانی چنان آمیختند که به سختی می‌توان این عناصر تازه را در میان تاروپود هنر سنّتی تمیز داد. در واقع، آمیختن این عناصر جدید به شیوه‌ای کاملاً ایرانی انجام پذیرفت؛ به طوری که لطمه‌ای به تداوم هنر نگارگری ایرانی وارد نکرد.

مکتب تبریز در دوره ایلخانان، بیشتر با عنوان سبک مغولی و گاه سبک رشیدیه معرفی شده است.

جامع التواریخ، جلوس سلطان لهراسب در بلخ ، آثاری هستند که در مکتب تبریز خلق شده‌اند.

از محصولات دیگر کارگاه‌های تبریز ( رَبع رشیدی )، شاهنامه فردوسی ( معروف به شاهنامه دموت یا ابوسعیدی است ) که  نگاره‌های آن توسط چند نقاش اجرا شده است و هم اکنون تنها چند تصویر پراکنده از آن باقی است. در نگاره‌های شاهنامهٔ دموت سنت‌های ایرانی و بین‌النهرینی پیش از مغول با سنت‌های خاور دور آمیخته شده‌اند. تصویرگران شاهنامه دموت تمایلی به نشان دادن حالات عاطفی انسان و تجسم حجم و عمق نشان می‌دهند که در سنت نقاشی ایرانی بی‌سابقه است. شاهنامهٔ دموت را می‌توان نقطهٔ اوج پیشرفت نقاشی عهد ایلخانی دانست.




غازان خان نیشابور را تصرف میکند، از نگاره های کتاب جوامع التواریخ

 

گرویدن غازان خان به اسلام ، از نگاره های کتاب جوامع التواریخ 


سیمرغ زال را با خود می برد ، از نگاره های شاهنامه ، حدود 772 هجری قمری ( 31.7 * 19.5  سانتیمتر)
توپکاپی سرای ، استانبول

اسفندیار با گرگ‌ها می‌جنگد. تبریز اول (شاهنامه فردوسی سال ۷۳۷-۷۳۱ ه.ق)


منبع:http://manuscripts.ir

  • ندا راد
  • ۰
  • ۰
نگارگری مکتب اصفهان:
مکتب اصفهان

آغاز مکتب اصفهان در نقاشی منتسب به اواخر سال 997 هـ . ق است ولی این نوع نگرش حداقل از 10 سال قبل آغاز شده بود.

از مرگ شاه اسماعیل دوم در سال 985 هـ . ق تا پادشاهی شاه عباس اول حدود 10 سال اوضاع سیاسی کشور دچار آشفتگی و نابسامانی بود تا آنکه شاه عباس 16 ساله وارث تاج و تخت گردید . از اولین اقدامات وی برای سامان دادن به این اوضاع جابجایی پایتخت از قزوین به اصفهان در سال 995 هـ . ق بود . کم کم اصفهان نماد قوت و ثبات سیاسی ایـــران گشت . او به رغم طغیان ها و مــــزاحمتهای ازبکان و عثمانی ها همواره به تحکیم سلطه خود می پرداخت و از حمایت هنرمندان و معماران دست بر نمی داشت و با کمک هنرمندان و معمـــاران خیابان ها عمارات و مساجد بزرگ و زیبایی بر پا داشت و شهر نه تنها مرکز حکومتی بلکه مرکز تجاری و نمادی از نظام جدید اجتماعی ایران شد .

در طول این دوران، در نقاشی ایران تغییر و تحولات کلی بوجود آمد و هنرمندان به آزادی بیشتری نسبت به گذشته دست یافتند واز چهار چوب موضوعاتی که قبلاً هنرمندان روی آن کار کرده بودند فراتر رفتند . نقاشی از درون صفحات کتابهای خطی بیرون آمد و نقاشی و طراحی به صورت تک ورقی رواج پیدا کرد ، بیشتر موضوع کار این نقاشان به تصویر کشیدن زندگی سنتی مردم و درباریان و تصویر کردن اشخاصی بود که لباسهای فاخر و الوان پوشیده اند و همچنین در همین زمان است که سبک طراحی به شیوه قلم گیـــری از اهمیت خاصی برخوردار میگردد .

در مکتب اصفهان به علت کوشش وتوجه بیش از حد هنرمندان به نقاشی های  تک چهره  نقاشی به شیوه قدیـــم که در آن تعـــداد زیادی پیکرهای انسانـــی کار شده از رونق می افتد .  در کتابسازی رفته رفته همکاری نزدیک هنرها کم میشود . تصاویر آشکار تر از پیش خود را به حاشیه تحمیل میکنند . تذهیب کتابها نیز اغلب سرسری و سطحی است ، رنگها گاه کیفیت متوسطی دارند و تصاویر پیکره دار کاملاً عادی و فاقد هر گونه شکوه هستند .

از اواخر قرن 16 تاثیرات هنر اروپایی بر نقــاشی ایرانی بیشتر نمود پیدا میکند ، نقاشی پیکره های منفرد ، انجــام سایه پردازی ، رعایت پرسپکیتو و نقاشی های رنگ و روغن از جمله موارد تاثیر هنر اروپایی میباشد .

اگـرچه طراحــی های این دوره تــاریخ و امضاء دارند ولی انتساب آنها به نقاشان مشخصی بی نهایت دشوار است .

در مکتب اصفهان به علت کوشش وتوجه بیش از حد هنرمندان به نقاشی های  تک چهره  نقاشی به شیوه قدیـــم که در آن تعـــداد زیادی پیکرهای انسانـــی کار شده از رونق می افتد .  در کتابسازی رفته رفته همکاری نزدیک هنرها کم میشود . تصاویر آشکار تر از پیش خود را به حاشیه تحمیل میکنند . تذهیب کتابها نیز اغلب سرسری و سطحی است ، رنگها گاه کیفیت متوسطی دارند و تصاویر پیکره دار کاملاً عادی و فاقد هر گونه شکوه هستند .

 2 یا 3 نفر از هنرمندان کار آزموده سابق که در خـــدمت شاه طهماسب ، ابراهیم میرزا و اسماعیل دوم بودند ، بار دیگر در کتابخانه شاه عباس بکار گماشته شدند که برجسته ترین آنها صادقی بیک بود و در مقام رئیس کتابخانــه ابقا شد ولی شخصیت و طبع سرکش و مبتکر از وی فضای ناسالمی آفرید و از کار بــرکنار شد . اما نگارگـــری را همچنان پی گرفت ، افول او در نتیجه درخشش شهرت رضا پسر علی اصغر بود .

رضا پسر علی اصغر که از نگار گران دربار شاه اسماعیل دوم بود و حدود سال 995 هـ . ق به جمع نگارگران شاه عباس پیوست . این نقاش چیره دست جوان بتدریج سبکی را ابداع کرد که در عرض دو دهة آینده چهره نگار گری ایران را به کلی تغییر داد . کار و اثر او شامل طراحی بی عیب و نقش و در درجه اول رنگ آمیزی درخشان سبک عالی صفوی بود . اما با گذشت زمـــان چهره پیکره های جـوان او مملو از چشمان درشت ، بی لطافت ، طره های تکلف و گاهی هم چانه های پهن گردیـــد و همه آنها در زیر درخت بیــد تصویر شد که تاثیر کمتری در پی داشت . جدول رنگ آمیــزی او کم کم تغییـر یافـت و رنگهای زرد ، قهــــوه ای و ارغوانی جــای قرمز روشن و لاجــوردی آثــار اولیــه را گرفـت . او آثـــار متاخــر خود (که شاید منسوب بــه اوست ) به نام ”¹”¹ رضا ”؛”؛ و یا ”¹”¹ آقا رضا ”؛”؛ امضاء کرده ولی در اواخر قرن لقب افتخاری ”¹”¹ عباسی ”؛”؛ را نیز بـــدان افـــزود که احتمالاً از طرف شاه به او تفویض شده بود .

مکتب اصفهان

از سال 1029 به بعد آثار باقیمانده او بسیار زیاد است و اما از نظر شیوه ودلچسبی چندان به پای سبک طراحی ها و نقاشی ها ی اوایل زندگیش نمی رسد . تقریباً همه آثار او تصاویری آلبومی است که حاوی یک پیکره منفرد و یا گاهی دو پیکره است بغیر از شاهنامه سترگی که با کمک صادقی بیک تهیه شد ، فقط سه نسخه مذهب از او در دست است . .... رضا عبــاسی حتی پس از مرگ شاه عباس در سال 1038 / 1629 بـــرای دربار کار میکرد.

در مکتب اصفهان علاوه بر هنرمندانی که قبلاً نام آنها ذکر شده نقاشان دیگری کار میکردند که مهمترین آنها حبیب ا.. مشهدی ، محمد رضا تبریزی ، محمد طاهر ، لطف ا.. ، محمد حسن ، ملک حسین اصفهــانی و محمد رضا عراقی هستنـــــد.

شاه عباس همچون نیکان خود در سفارش اجرای نسخه با شکوهی از شاهنامه هیچ درنگ نکرد .... در نگاره های زیبای این نسخه میتوان شاهکارهایی از استاد کهنه کار صادقی بیک و ترکیب بندی های با شکــوه رضا جوان را مشاهده کرد.

شاهنامه شاه عباس در مجموعه اسپنسر از کتابخانه عمومی نیویورک موجود است. شاه عباس آنرا در سال 1019 هـ . ق شخصاً سفارش داد و حاوی چهل و چهار نگاره برگ است .

در میان پیروان رضا عباســـی معروفتر از همه معین مصور محمد قاسم محمد یوسف و محمد علی هستند . افضل حسینی نیز از نقاشان به نام دیگر این ایام است که نگاره های مستقل او در زمینه مسائل عاشقانه و گرایش های منحط زمانه از بیان قوی برخوردار است

محمد معین مصور که در زمان چهار پادشاه صفوی ( صفی ، عباس دوم ، سلیمان و سلطان حسین ) زنــدگی میکرد و از جملـــه با استعداد ترین شاگران رضا عباسی به شمار میرود و جزو آخرین هنرمندان سنتی مکتب اصفهان میباشد ، تا پایان عمر طولانی هنر خویش حدود 75 سال که همزمان با نفوذ نقاشی اروپا در این بود ، علیرغم اینکه اکثر هنرمندان معاصرش همچون محمد زمان و علیقلی جبه دار که شدیداً تحت تاثیر هنر اروپا بودند او به خاطر احترام خاصی که به سنت استاد خویش داشت آثار خود را از نفوذ هنر اروپایی حفظ کرد .

رضا پسر علی اصغر که از نگار گران دربار شاه اسماعیل دوم بود و حدود سال 995 هـ . ق به جمع نگارگران شاه عباس پیوست . این نقاش چیره دست جوان بتدریج سبکی را ابداع کرد که در عرض دو دهة آینده چهره نگار گری ایران را به کلی تغییر داد

از دیگـــر هنرمندان اواخر مکتب اصفهان محمد شفیع عباسی وافضل الحسینی است . محمد شفیع پسر رضا عباسی است . او تحت نظر پدرش آموزش یافت و در طراحی به درجه والایی دست یافت ، او علاوه بر اینکه در مینیاتور مهارت داشت ،طراح مهم پارچه هم بود . او همچنین در نقاشی گل ها که نوع جدیدی از نقاشی بـــود که در اواخر دوران صفویـــه از تاثیر نقاشی اروپا بوجود آمده بود مهارت کافی داشت ( این شیوه که مبتنی بر مطالعه گلها و پرندگان بود بعدها به وسیله نقاشان قاجار کاملاً گسترش یافت) . افضل الحسینی نیز از شاگردان رضا عباسی است کارهای افضل شباهت زیادی به آثار رضا عباسی دارد . تعدادی از نقاشی های شاهنامه عباس دوم که در موزه لینگراد نگهداری میشود به امضاء این هنر مند است . محمد علی ، محمد یوسف و محمد قاسم سه تن از هنرمندان اواخر مکتب اصفهان هستند که ظاهراً در دربار شاه عباس دوم و شاه سلیمان به موازات هم پیش رفته اند ، هر سه از پیروان و شاگردان رضا عباسی هستند و شیـوه استــاد خود را توسعــه داده اند . در طـراحی های آنها خطوط به نرمی تمام طـراحی شده است و زمینـه های منظره و صخره ها را با لطافت تمام تصویــر کرده اند ، موضوع کار آنها زن و مردهای ایستاده و یا نشسته دراویش ، حیوانات و پرندگان است . در طراحی های محمد قاسم و محمد یوسف علاوه بر رنگ مشکی از رنگ قرمز نیز استفاده شده است .

طراحی های محمد علی نیز از نظم و زیبایی خاصی برخوردار است و از مشخصات فنی طرحهای این استاد استفاده از رنگ صورتی در آثارش میباشد و بیشتر طراح های او در ابعاد کوچک کار شده است .

با هجوم فرهنگ بیگانگان ، تاخت و تاز یغماگران ، فقر و سوء حکومت ، تشویق و ترویج نقاشی اروپایی بوسیلـــه شاه عباس دوم و مرگ شاگــردان با وفای رضا عباسی موجبات فنا و اضمحلال سبک مینیاتور پر شکوه صفویه فراهم شد . مهمترین عامل این سقوط نفوذ هنر اروپا بود.



منبع

نشریه علمی پژوهشی فرش ایران/ سارا جمشیدی

سایت الکترونیکی نگارخانه

تبیان


  • ندا راد
  • ۰
  • ۰

نگارگری ایران اسلامی



نگارگری ایرانی



عالم لطیف و زیبای نقاشی های ایرانی ، پر از رمزها و شگفتی هاست لیکن ذیده ای می باید که آنها را بشناسد و بشکافد و آن چه را که مستتر است بیابد.

هنر نگارگری (مینیاتور) از جمله هنرهایی است که جمال شناسی و کمال یابی را نمی توان تنها با حواس ظاهری شناخت بلکه باید چشم باطن بیدار باشد تا درک آن به خوبی امکان پذیرد.

با بررسی و تعمق بیشتر در آثار این هنرمندان می تئان اینگونه استنباط کرد که ایشان خود را مقید به تقلید صرف از طبیعت نما دانسته اند، بلکه در عالم خیال و تصورات ذهنی به عالمی غیر از جهان ماده توهج داشته اند. بنابراین نقاشی ایرانی علاوه بر صورت های ظاهری و مادی که در صفحه منعکس می شود دارای عالمی معنوی و روحانی است که در فضای نقش جایگزین می شود.


شناخت زیبایی های هنر نگارگری بدون شناخت آثار ادبی و شعر ایرانی از یک سو و دیدگاههای عارفانه از سوی دیگر ممکن نیست. چرا که هنرمند نگارگر برای تصویرسازی خود خود بیش از عالم ماده به عالم معنا توجه دارد. تصویر او از یک اسب نه اسب موجود در عالم ماده که اسب دنیای مُثُلی (عالم ایده) است. به همین دلیل در نگارگری ایرانی، تصاویر غرق در نور هستند. در هیچ نگاره ای سایه وجود ندارد چرا که سایه از نبود نور ایجاد می شود و دنیای ایده و مثل غرق در نور است و عدم در آن جای ندارد.


با دقت در تصاویر یک نکته ظریف دیگر را می توان مشاهده کرد که بازتاب همین نگرش است؛ در نگارگری ایرانی فرق چندانی میان چهره سازی مرد و زن نیز وجود ندارد چرا که جنسیت، نتیچه نقص است و نقص بازتاب عالم ماده و در عالم مثل نقص موجود نیستف پیران را به واسطه مو و محاسن می توان شناخت، چین و چروکی در چهره نیفتاده است. همه چیز در تمامیت خود جلوگر است و به همین دلیل از عمق نمایی واقعی (پرسپکتیو) نیز دوری می شود.


هنرمند نگارگر برای تصویرسازی خود خود بیش از عالم ماده به عالم معنا توجه دارد. تصویر او از یک اسب نه اسب موجود در عالم ماده که اسب دنیای مُثُلی (عالم ایده) است. به همین دلیل در نگارگری ایرانی، تصاویر غرق در نور هستند.


نگارگری ایرانی

شاید برخی گمان کنند که هنرمند ایرانی از عدم توانایی در کشیدن تصاویر با عمق نمایی صحیح به چنین رویکردی ری اورده است. این یک اشتباه محس است. هنرمندا ایرانی اصلا ضرورتی برای چنین تکنیکی نمی بیند. دید انسانی باعث می شود که تصاویر در عمق فرو روند ، همین نوع دید، انسان را از شناخت کلیت یک شی بی نصیب می کند یعنی نه تنها دید خوبی نیست بلکه باعث شناخت غلط نیز می شود و یک نقص بزرگ است. شما در واجهه با یک نگاره همه چیز را به صورت کامل می بینید، درختان از روبر، انسانها سه رخ، بناها نیم رخ ، حوض و قالی از بالا تجسم می شوند تا بیننده درک درستی از شی داشته باشد. همین یکی از امتیازات بزرگ نگارگری ایرانی است. در قرن بیستم ، در جوامع غربی به چنین نتیجه ای رسیدند و انواع سبکها از کوبیسم و ... سر برآورد اما نگارگران ایرانی قریب به 400سال قبل چنین نگرشی را به اوج اعتلای خود در آثارشان بازتاب داده بودند هزار افسوس و دریغ که تهاجم فرهنگی و دلباختگی به هنر غرب و بالاتر شمردن آن این مایه فخر و مباهات را کمرنگ کرد و نورش را خاموش گردانید.


هنر مینیاتور, مینیاتور, نگارگری

هدف از این ویژه نامه شناساندن اجمالی هنر نگارگری به مخاطب است تا به صورت کاملا اجمالی از سیر تاریخی و تکامل متد نگارگری ایرانی، اوجها و افول های آن آگاه شود. به همین دلیل با توجه به ادوار تاریخی ، مهمترین جنبشهای هر عصر مورد توجه قرار گرفته و برخی از مشهورترین نگارگران، حامیان هنری و کتب تولید شده آن عصر نام برده شده است.


در توضیح چرایی این نکته که به چه دلیل بررسی بر اساس تاریخ به عنوان فصل بندی این ویژه نامه انتخاب شده اینکه  معمولا در هر دوره تاریخی، پادشاهان و حکمرانان علاقه وافری به گرد هم آوردن هنرمندان نخبه و بااستعداد سراسر مملکت تحت حکمرانی خویش در مرکز حکومت داشته‌اند، تا شاهد خلق عظیم‌ترین آثار هنری بوده، به سبب آن‌ها به سایر ممالک مباهات کنند؛ از این رو هنرمندان در هر شاخه هنری در پایتخت گرد می‌آمدند. کتابخانه‌های سلطنتی به‌عنوان مرکز طبع و نشر آثار فرهنگی به‎صورت مکتوب، میزبان نقاشان، خطاطان، صحافان، جلدسازان و... بودند. همان‌طور که اشارت رفت، شاخه‌های هنری گوناگون در کنار هم قادر به خلق کتب نفیس و گرانبهایی می‌شدند که کتابخانه سلطنتی را رونق و جلا می‌بخشیدند. معمولا از میان این هنرمندان، شخصی را که در فن خود از دیگران سرآمدتر بود و مظهر فضل و کمال به شمار می‌آمد، به سرپرستی کتابخانه برمی‌گزیدند و او بود که بر کار دیگر استادان نظارت داشت و آثار را مورد مداقه قرار داده، کیفیت آن‌ها را می‌آزمود؛ به عنوان مثال، جعفر بایسنقر خطاط، در عهد تیموریان و کمال‌الدین بهزاد هروی، در اوایل عهد صفویان این سمت را عهده‌دار بودند.


از آنجایی که آثار به عمل آمده در این اماکن، هیچ‌گاه خارج از استانداردها و معیارهای استادالاساتید نبوده‌اند، مشابهتی فراوان با یکدیگر پیدا می‌کرده‌اند و مستقیما تحت تاثیر سبک و روش استاد بزرگ قرار می‌گرفته‌اند و چون این آثار مشابه در برهه‌ای از تاریخ خلق می‌شده و مکان خاصی برای آفرینش آن‌ها وجود داشته است (که عمدتا پایتخت‌ها بوده‌اند)، نام آن مکان را به عنوان نام سبک و مکتب بر آن‌ها نهاده‌اند؛ مثلا زمانی که سخن از «مکتب تبریز اول» یا «مکتب تبریز نخست» به میان می‌آید، منظور نقاشی‌هایی است که برای اولین بار در دوره ایلخانان مغول در تبریز که پایتخت ایشان بوده است، به تصویر کشیده شده‌اند.


معمولا در هر دوره تاریخی، پادشاهان و حکمرانان علاقه وافری به گرد هم آوردن هنرمندان نخبه و بااستعداد سراسر مملکت تحت حکمرانی خویش در مرکز حکومت داشته‌اند، تا شاهد خلق عظیم‌ترین آثار هنری بوده، به سبب آن‌ها به سایر ممالک مباهات کنند.


منبع:http://www.beytoote.com


  • ندا راد
  • ۰
  • ۰

آشنایی با هنر نگارگری:


نگارگری
نگارگری ایرانی به عنوان هنری برگرفته از مفاهیمی چون تعالی روح و رسیدن به عالم معنا و جاودانگی با نگرش حقیقت گرا و هنر قدسی در سراسر دنیا شناخته شده است.
نگار ( نگاریدن و نگارشتن ) در فرهنگ‌ها با معانی متعددی چون نقش و نقاشی به کار رفته است.
در حقیقت نگارگری مفهوم عام دارد و روش‌ها و سبک‌های گوناگون نقاشی ایرانی را شامل می‌شود؛ چه آنها که در کتاب و نسخه‌های خطی صورت گرفته شامل: تذهیب، تشعیر،حاشیه سازی، جدول کشی، گل و مرغ و چه آنها که بر دیواربناها و بوم‌های دیگر انجام شده است.
درواقع هنرمند نگارگر آنچه را که در پرده خیال دیده است به تصویر می‌کشد و در این راه با چنگ انداختن به ریسمان الهی و بهره‌گیری از تعالیم اسلامی به خلق اثر هنری ایرانی اسلامی می‌پردازد.
نگارگری


از سوی دیگر، نگار در ادبیات عرفانی ما ذات باری تعالی است و در ادبیات عاشقانه نیز به معشوق می‌گویند و در هنر نگارگری خداوند،نگار حقیقی است و همه نگاه‌ها به اوست و او نیز در صورت های مختلف به جلوه گری می‌پردازد.
نگاره، نگارستان و نگارخانه از مشتقات نگارگری هستند. این کلمات که هر کدام معنی خاص خود را دارند به صاحب نام خود تقدس می‌بخشد زیرا هر کدام به نوعی جلوه حق یا جایی برای نمایش و یا نگهداری این جلوه‌ها هستند.
نگاره‌ها در نگارگـری بر خـلاف تعـریف علمی‌شان یکسان هستند ولی مراتب دارند و طلا اوج تجلی رنگ‌ها و نقره اوج خفـای آنها هستند و رنگ‌ها در دو مقـام تلـوین و تمکیـن در اثر هنری جلوه‌گری می‌کنند.
تلوین‌ها رنگ به رنگی در نگارگری است که یک اثر از رنگ‌های زیادی تشکیل شده است و تمکیـن به زمانی می‌گوینـد که رنگ در جای خود بنشیند.
با این تعریف نگارگر، تصویرکننده جلوه حق است و گاهی به مقامی می‌رسد که از حق چهره می‌کند و آن را چهره گشایی می‌نامند.
تاریخچه نگارگری دینی نیز به تصویرسازی قصص قرآنی و کتب مقدس آسمانی در اواخر سده 7 تا 12 هجری زمانی که مغولان به ایران حمله کردند،باز می‌گردد.
البته از همان دوران تصاویر زیادی از قصص انبیاء، آیات قرآنی، سوره‌ها، حاشیه، جلد، میان سطرها در نسخ‌های معراج‌نامه، جوامع‌التواریخ، مقامات حریری، مجموعه قصص انبیاء و کتب بسیاری چاپ و حتی به صورت رقعه دیده شده است.
در هنر نگارگری قرآن، اگر در راه دین قلمی زده شود و رنگ و طرحی به سفیدی کاغذ نقش ببندد همگی در ستایش آفریننده زیبایی‌ها است.
در کلامی دیگر اگر شعر حافظ برای جهانیان نیاز به ترجمه دارد، نگارگری، تذهیب و تشعیر، نقش و رنگ‌شان احتیاج به هیچگونه تفسیر و ترجمه‌ای ندارد.

منبع:http://hamshahrionline.ir

 

  • ندا راد
->