مینیاتور و نگارگری

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نگارگری ایرانی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نگارگری ایران اسلامی



نگارگری ایرانی



عالم لطیف و زیبای نقاشی های ایرانی ، پر از رمزها و شگفتی هاست لیکن ذیده ای می باید که آنها را بشناسد و بشکافد و آن چه را که مستتر است بیابد.

هنر نگارگری (مینیاتور) از جمله هنرهایی است که جمال شناسی و کمال یابی را نمی توان تنها با حواس ظاهری شناخت بلکه باید چشم باطن بیدار باشد تا درک آن به خوبی امکان پذیرد.

با بررسی و تعمق بیشتر در آثار این هنرمندان می تئان اینگونه استنباط کرد که ایشان خود را مقید به تقلید صرف از طبیعت نما دانسته اند، بلکه در عالم خیال و تصورات ذهنی به عالمی غیر از جهان ماده توهج داشته اند. بنابراین نقاشی ایرانی علاوه بر صورت های ظاهری و مادی که در صفحه منعکس می شود دارای عالمی معنوی و روحانی است که در فضای نقش جایگزین می شود.


شناخت زیبایی های هنر نگارگری بدون شناخت آثار ادبی و شعر ایرانی از یک سو و دیدگاههای عارفانه از سوی دیگر ممکن نیست. چرا که هنرمند نگارگر برای تصویرسازی خود خود بیش از عالم ماده به عالم معنا توجه دارد. تصویر او از یک اسب نه اسب موجود در عالم ماده که اسب دنیای مُثُلی (عالم ایده) است. به همین دلیل در نگارگری ایرانی، تصاویر غرق در نور هستند. در هیچ نگاره ای سایه وجود ندارد چرا که سایه از نبود نور ایجاد می شود و دنیای ایده و مثل غرق در نور است و عدم در آن جای ندارد.


با دقت در تصاویر یک نکته ظریف دیگر را می توان مشاهده کرد که بازتاب همین نگرش است؛ در نگارگری ایرانی فرق چندانی میان چهره سازی مرد و زن نیز وجود ندارد چرا که جنسیت، نتیچه نقص است و نقص بازتاب عالم ماده و در عالم مثل نقص موجود نیستف پیران را به واسطه مو و محاسن می توان شناخت، چین و چروکی در چهره نیفتاده است. همه چیز در تمامیت خود جلوگر است و به همین دلیل از عمق نمایی واقعی (پرسپکتیو) نیز دوری می شود.


هنرمند نگارگر برای تصویرسازی خود خود بیش از عالم ماده به عالم معنا توجه دارد. تصویر او از یک اسب نه اسب موجود در عالم ماده که اسب دنیای مُثُلی (عالم ایده) است. به همین دلیل در نگارگری ایرانی، تصاویر غرق در نور هستند.


نگارگری ایرانی

شاید برخی گمان کنند که هنرمند ایرانی از عدم توانایی در کشیدن تصاویر با عمق نمایی صحیح به چنین رویکردی ری اورده است. این یک اشتباه محس است. هنرمندا ایرانی اصلا ضرورتی برای چنین تکنیکی نمی بیند. دید انسانی باعث می شود که تصاویر در عمق فرو روند ، همین نوع دید، انسان را از شناخت کلیت یک شی بی نصیب می کند یعنی نه تنها دید خوبی نیست بلکه باعث شناخت غلط نیز می شود و یک نقص بزرگ است. شما در واجهه با یک نگاره همه چیز را به صورت کامل می بینید، درختان از روبر، انسانها سه رخ، بناها نیم رخ ، حوض و قالی از بالا تجسم می شوند تا بیننده درک درستی از شی داشته باشد. همین یکی از امتیازات بزرگ نگارگری ایرانی است. در قرن بیستم ، در جوامع غربی به چنین نتیجه ای رسیدند و انواع سبکها از کوبیسم و ... سر برآورد اما نگارگران ایرانی قریب به 400سال قبل چنین نگرشی را به اوج اعتلای خود در آثارشان بازتاب داده بودند هزار افسوس و دریغ که تهاجم فرهنگی و دلباختگی به هنر غرب و بالاتر شمردن آن این مایه فخر و مباهات را کمرنگ کرد و نورش را خاموش گردانید.


هنر مینیاتور, مینیاتور, نگارگری

هدف از این ویژه نامه شناساندن اجمالی هنر نگارگری به مخاطب است تا به صورت کاملا اجمالی از سیر تاریخی و تکامل متد نگارگری ایرانی، اوجها و افول های آن آگاه شود. به همین دلیل با توجه به ادوار تاریخی ، مهمترین جنبشهای هر عصر مورد توجه قرار گرفته و برخی از مشهورترین نگارگران، حامیان هنری و کتب تولید شده آن عصر نام برده شده است.


در توضیح چرایی این نکته که به چه دلیل بررسی بر اساس تاریخ به عنوان فصل بندی این ویژه نامه انتخاب شده اینکه  معمولا در هر دوره تاریخی، پادشاهان و حکمرانان علاقه وافری به گرد هم آوردن هنرمندان نخبه و بااستعداد سراسر مملکت تحت حکمرانی خویش در مرکز حکومت داشته‌اند، تا شاهد خلق عظیم‌ترین آثار هنری بوده، به سبب آن‌ها به سایر ممالک مباهات کنند؛ از این رو هنرمندان در هر شاخه هنری در پایتخت گرد می‌آمدند. کتابخانه‌های سلطنتی به‌عنوان مرکز طبع و نشر آثار فرهنگی به‎صورت مکتوب، میزبان نقاشان، خطاطان، صحافان، جلدسازان و... بودند. همان‌طور که اشارت رفت، شاخه‌های هنری گوناگون در کنار هم قادر به خلق کتب نفیس و گرانبهایی می‌شدند که کتابخانه سلطنتی را رونق و جلا می‌بخشیدند. معمولا از میان این هنرمندان، شخصی را که در فن خود از دیگران سرآمدتر بود و مظهر فضل و کمال به شمار می‌آمد، به سرپرستی کتابخانه برمی‌گزیدند و او بود که بر کار دیگر استادان نظارت داشت و آثار را مورد مداقه قرار داده، کیفیت آن‌ها را می‌آزمود؛ به عنوان مثال، جعفر بایسنقر خطاط، در عهد تیموریان و کمال‌الدین بهزاد هروی، در اوایل عهد صفویان این سمت را عهده‌دار بودند.


از آنجایی که آثار به عمل آمده در این اماکن، هیچ‌گاه خارج از استانداردها و معیارهای استادالاساتید نبوده‌اند، مشابهتی فراوان با یکدیگر پیدا می‌کرده‌اند و مستقیما تحت تاثیر سبک و روش استاد بزرگ قرار می‌گرفته‌اند و چون این آثار مشابه در برهه‌ای از تاریخ خلق می‌شده و مکان خاصی برای آفرینش آن‌ها وجود داشته است (که عمدتا پایتخت‌ها بوده‌اند)، نام آن مکان را به عنوان نام سبک و مکتب بر آن‌ها نهاده‌اند؛ مثلا زمانی که سخن از «مکتب تبریز اول» یا «مکتب تبریز نخست» به میان می‌آید، منظور نقاشی‌هایی است که برای اولین بار در دوره ایلخانان مغول در تبریز که پایتخت ایشان بوده است، به تصویر کشیده شده‌اند.


معمولا در هر دوره تاریخی، پادشاهان و حکمرانان علاقه وافری به گرد هم آوردن هنرمندان نخبه و بااستعداد سراسر مملکت تحت حکمرانی خویش در مرکز حکومت داشته‌اند، تا شاهد خلق عظیم‌ترین آثار هنری بوده، به سبب آن‌ها به سایر ممالک مباهات کنند.


منبع:http://www.beytoote.com


  • ندا راد
->